در حال بارگذاری ...
...

در محیط متنِ آرامش از نوعی دیگر، سه عنصر با"آرامش"، یعنی خواست قهرمان نمایش در تضاد قرار می‌گیرند ‌‌و استاپارد این تضاد را در سه لایه مورد بررسی قرار می‌دهد...

در محیط متنِ آرامش از نوعی دیگر، سه عنصر با"آرامش"، یعنی خواست قهرمان نمایش در تضاد قرار می‌گیرند ‌‌و استاپارد این تضاد را در سه لایه مورد بررسی قرار می‌دهد...

مهدی میرمحمدی:
ساده و کوتاه اما عمیق چند لایه. این می‌شود راز نمایشنامه"آرامش از نوعی دیگرِ" تام استاپارد. همه حواس این یادداشت در پی این است که از این راز اثر استاپارد رمزگشایی کند .
ناگهان کسی آمده ‌و می‌گوید که می‌خواهد آرام باشد. می‌خواهد آرامش را از نوعی دیگر تجربه کند و این امر باید هم عجیب باشد‌ برای انسان‌های عصر هیاهو. پس انسان‌ عصر هیاهو برنمی‌تابد این آرامش را.
در محیط متنِ آرامش از نوعی دیگر، سه عنصر با"آرامش"، یعنی خواست قهرمان نمایش در تضاد قرار می‌گیرند ‌‌و استاپارد این تضاد را در سه لایه مورد بررسی قرار می‌دهد.
یکی عنصر اقتصاد است. نظام تولید و چرخه طبیعی اقتصاد مدرن، آرامش را برنمی‌تابد. آرامش می‌تواند حیات نظام اقتصادی انسان مدرن را مورد تهدید قرار دهد. نظام اقتصادی در عصر مدرنیته به گونه‌ای مورد بازتعریف قرار می‌گیرد که به زبان ارزان در فقدان پول، آرامش ممکن نمی‌شود، اما فرآیند دستیابی به پول به گونه‌ای تعریف شده است که باز در تضاد قرار می‌گیرد با آرامش. به همین دلیل است که استاپارد ابتدا چمدان شخصیت اصلی‌اش را از پول پر می‌کند؛ چرا که می‌داند اگر شخصیت او درگیر نیازهای اولیه خود باشد، مجبور است وارد فرآیند تولید شود و این یعنی تضاد با خواست قهرمان نمایشنامه‌اش و باز از همین روست که قهرمان او(براوان) در محیط اثر، بارها به پول‌های ‌چمدان اشاره می‌کند و در جایی می‌بینیم:
مگی: [...] دوران بچگی تو چه جوری بود؟
براون: جوانی... ای کاش پول بیشتری داشتم.
عنصر دوم، نظام سیاسیِ پیوند خورده با انسان مدرن است. باز هم آرامش می‌تواند حیات نظام سیاسی مدرن را مورد تهدید قرار دهد. به یاد بیاورید آن چنان که نمایشنامه تعریف می‌کند براون یک سرباز است که در میانه جنگ اسیر می‌شود به بازداشتگاه اسرا می‌رود. در آن جا طعم آرامش را مزه می‌کند‌ و حاضر نمی‌شود به همراه دوستانش فرار کند. پس نظام سیاسی به واسطه خواستِ آرامش توسط براون یکی از نیروهای خود را از دست می‌دهد. حالا فرض کنید که خواستِ براون، تبدیل به یک اپیدمی ‌شود؛ آن گاه است که نظام سیاسی ای که زندگی براون با آن پیوند خورده، می‌تواند احساس خطر کند و به همین دلیل است که در مقابل خواستِ براون تعجب کرده ‌و کنجکاوانه به دنبال دلایل خواستِ اوست.
عنصر سوم نوع‌ِ ارتباطاتِ انسان مدرن است. ارتباط برای انسان مدرن مساوی است با بحران و ارتباطات انسانی به شکل طبیعی به سوی بحران حرکت می‌کند. این بحران برای انسان از خود بیگانه ایجاد اضطراب و انتظار می‌کند و باز از همین روست که در محیط نمایشنامه می‌بینیم که براون تأکید دارد که از این گونه ارتباطاتِ آشنای‌ انسان مدرن دوری کند. او علاقه مگی(پرستار) به خود را درمی‌یابد، اما پاسخ مثبت دادن به احساسات مگی در تضاد است با خواست او یعنی آرامش. گوش کنید به این بخش از گفت‌وگوی براون و مگی:
«براون: نمی‌تونم فکر کنم که تو پرستار نباشی. اون طوری مال دنیای دیگه‌ئی‌ ئه که من سهمی ازش ندارم.»
دنیای دیگری که براون به آن اشاره و از آن دوری می‌کند، همان جهان بحران و هیاهو است که به طبع ارتباطاتش نیز از همان جنس است.
مجموعه قواعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و روانشناسی انسان مدرن در تضاد است با خواست براون و به همین خاطر است که اگر مگی می‌خواهد با براون حتی برای لحظه‌ای هم راه شود مجبور است این قواعد را زیر پا بگذارد و برخلاف قوانین اجازه خروج از بیمارستان را به براون بدهد.
اما چرا بیمارستان؟! چرا براون بیمارستان را به عنوان محلی برای دستیابی به آرامش انتخاب می‌کند؟ پاسخ را یکی می‌توان‌ در زنجیره علت و معلولی و روساخت اثر جست‌وجو کرد که در این جا می‌شود حضور پیش‌تر براون در بیمارستانی که حالا برای آرامش باز آن جا را انتخاب کرده است. اما برای این سؤال پاسخی هم در ژرفای محیط اثر تام استاپارد می‌توان یافت و آن این که اضطراب، هیاهو و بحران، مرضِ انسان مدرن است. نظام پزشکی(روانی و جسمانی) در مقابل خواست براون متعجب و خلع سلاح شده است. به همین خاطر است که برای باز گرداندن او به شرایط اولیه، خود را به نظام‌های انسانی دیگر متصل می‌کند، مانند نظام سیاسی،(ارتباط‌های تلفنی دکتر) و یا نظام‌های اقتصادی، نگاه کنید به تابلوهای هجدهم متن آن جا که دیگر هویت براوان برای نظام پزشکی فاش شده است. دکتر خیلی صریح اشاره می‌کند که«شوهر خواهرتون چیزهایی درباره یک کار گفت. خیال می‌کنه احتمالاً براتون جالب باشه.»
از دیدگاه این نظام پزشکی یکی از راه‌هایی که می‌تواند براون را دو باره در وضعیت اولیه و طبیعی قرار دهد، حضور او در چرخه تولید خواهد بود و همچنین نظامِ اجتماعی، توجه کنید که این نظام پزشکیِ خلع سلاح شده، بلافاصله بعد از دستیابی به هویت براون شرایط ملاقات او با خانواده دوستانش را فراهم می‌کند.
نکته این جاست که استاپارد، این موارد را بارها عمیق‌تر از آن چه در این جا اشاره شده در محیط اثرش مورد بررسی قرار می‌دهد. این همه عمیق، این همه کوتاه. زمان نمایش 50 دقیقه است و نمایشنامه در 38 صفحه با قطع پالتویی به چاپ رسیده است.
چند نکته درباره اجرای نمایش آرامش از نوعی دیگر
شبنم فرشادجو استراتژی خود را بر پایه دستیابی به یک ارتباط سالم و بدون پارازیت قرار داده است. اجرایی آرام و ساده و در کلیت نیز به استراتژی خود دست می‌یابد. خوانش او از متن خالی از خلاقیت نیست که در این جا به دو مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
1- کل نمایشنامه متشکل از 19 تابلو است که در دو مکان(دفتر بیمارستان و اتاق براون) رخ می‌دهد. در خوانش اولیه، این 19 تابلو مستقل و جدا از یکدیگر به نظر می‌آید، اما فرشادجو این 19 تابلو را در یک پلان تصویر می‌کند. عدم وجود قطع برای حرکت از یک تابلو به تابلو دیگر یکی از دلایل روان بودن این اجراست.
2- آن چنان که در نمایشنامه آمده است دکتر به هنگام ارائه گزارش‌های تلفنی تنهاست، اما در اجرا یک پرستار ‌به هنگام ارائه گزارش‌ها در کنار دکتر قرار گرفته است. این صحنه در متن ‌‌عبوس‌تر از اجراست. اما به واسطه تغییری که به آن اشاره شد، در اجرا از ظاهر عبوس این صحنه کاسته شده و این تلخی به عمق افزوده شده است. در متن دکتر چیزی شبیه به یک دست نشانده و خبرچین است، اما در اجرا این گزارش دادن‌ها به شکل بخشی از طبیعت زندگی او تصویر ‌می‌شود، فرشادجو در این جا از تصویرسازی متضاد استفاده کرده است. به همین خاطر دیگر گزارش دادن‌های دکتر نه به ‌‌عنوان شغلش؛ بلکه بخشی از وظایف روزانه زندگی او به نظر می‌آید.
اما اجرای نمایش با وجود دستیابی به یک ارتباط سالم با مخاطب خالی از آسیب هم نیست . در این جا دو مورد از این آسیب‌ها را نیز ذکر می‌کنیم:
1- مهم‌ترین آسیب نمایش در حوزه طراحی صحنه خود را نشان می‌دهد. به این بخش از نمایش گوش کنید:
«بروان: بیمارستان جای قابل اعتمادی‌ئه. بیرون هر اتفاقی ممکن‌ئه بیفته. از وقتی من این جام می‌تونسته یک جنگ شده باشه و برای یک دفعه هم که شده ربطی به من نداشته باشه. حتی ازش خبر هم ندارم. آتش سوزی، سیل و انواع مصیبت‌ها در سراسر دنیا یا حتی بالای اون تپه، ممکن‌ئه همه با هم اتفاق بیفته.»
حالا فرض کنید در این اجرا براون این جملات را در حالی می‌گوید که سراسر دیوارهای بیمارستان با روزنامه پوشیده شده است. استفاده از روزنامه در طراحی صحنه با ایده‌های براون در تضاد است. ‌براون نمی‌تواند در جایی که دیوارهای آن با روزنامه پوشیده شده، احساس آرامش کند. طراحی صحنه به خودی خود و به عنوان یک چیدمان مستقل اثری است جذاب؛ اما وقتی قرار باشد نقش یکی از ابزار کارگردان و نمایش را بازی کند با دیگر ابزار و عناصر اجرا در تضاد قرار می‌گیرد.
2- در جایی از نمایش براون تصمیم به نقاشی کردن روی دیوارهای اتاقش می‌گیرد. شیوه تصویرسازی به این گونه است که نقاشی‌ها به شکل نسبتاً کامل روی یک پارچه کشیده شده ‌و در پشت دیوارهای اتاق پنهان شده‌اند و این، خود بازیگرها هستند که برای نشان دادن نقاشی شدن دیوارها پارچه‌ها را از پشت دیوار، روی دیوار و مقابل چشم تماشاگر قرار می‌دهند. کامل بودن تقریبی نقاشی‌ها به علاوه انجام این حرکت توسط خود بازیگران باعث می‌شود که این حرکت تبدیل به یک حرکت فاصله‌گذار شود. ‌‌هر اجرا‌ قواعد خود را از همان ابتدا برای مخاطب تعریف می‌کند. و در تعریفی که شکل اجرایی این نمایش از خود ارائه می‌دهد، جایی برای ایده‌ها و تصاویرِ فاصله‌گذار نیست.
اجرای فرشادجو از این نمایشنامه، در کلیت تصمیم به تعریف یک داستان ساده و سر راست دارد. اما این جزء از اجرای او با کلیت اجرا‌ در تضاد است وغیر از این نقطه ‌‌در جایی دیگر نشانه‌ای مبنی بر این که اجرا تصمیم داشته باشد‌ به واسطه قراردادهای اجرایی با مخاطب در فاصله بایستد نمی‌بینیم. اتفاقاً در استراتژی کلی در جاهایی در نقطه مقابل تئاتر فاصله‌گذار قرار دارد و می‌خواهد ما را با خود همراه کند و احساسات ما را بارور کند که نمونه بارز آن را در صحنه پایانی می‌توانیم ببینیم.
و نکته آخر این که گاهی بعضی از آسیب‌ها به شکل یک پارازیت وارد محیط اثر شده و باعث مختل شدن خط ارتباطی مخاطب با اثر می‌شود. آسیب‌هایی که به آن اشاره شد از این دست آسیب‌ها نیستند، اما در کلیت می‌توانند از میزان تأثیرگذاری اثر بر مخاطب بکاهند.

منبع:
استاپارد، تام ـ آرامش از نوعی دیگر ـ هوشنگ حسامی ـ نشر تجربه ـ 1378 ـ چاپ دوم.